چه هست و چه نیست های جهاد تبیین2

واقعیت انقلاب بیش از آن که در نقطه توصیف ثمرات و دستاوردهای انقلاب اسلامی باشد، بیش از آن که سعی بر این داشته باشد که کارنامه جمهوری اسلامی را برررسی کند، بیش از آن که به دنبال دقت در عکس نهایی و موقف فعلی جمهوری اسلامی باشد، به دنبال شرح و بسط داستان انقلاب اسلامی از ابتدای تا اکنون است. بیان واقعیت انقلاب اسلامی یک چهره ایستا نیست که بسنجیم چه قدر هزینه داده ایم و چه به دست آورده ایم. بلکه واقعیت انقلاب اسلامی به دنبال روایت پویا از ابتدای انقلاب تا به اکنون است. درواقعیت انقلاب باید داستان درگیری انقلاب بیان شود.

داستان انقلاب اسلامی یعنی بیان رشد و نمو انقلاب اسلامی در صحنه درگیری که با نظام سلطه خلق کرده است. و به چه میزان در این تطور جبهه های خودی وخارجی دچار فراز و نشیب شده است.داستانی که رهبر انقلاب در گام دوم در بند های ابتدایی سعی در شرح این ماجرا دارد.

 

 

بیان واقعیت انقلاب اسلامی با همه کشاکش ها و قوس و نزول های انقلاب اسلامی عنصر هنری روایت را ضروری می کند. روایت یعنی آن کلان تصویری که تصویر های خرد و کوچک را معنا بخشی می کند و به مخاطب امکان باز تحلیل و باز نگری واقعیت موقف را می دهد.این عنصر هنری این روزها پیروزی های ایرانی را بایکوت می کند و شکست ها را ناشی از بی عرضگی ایرانیان باز نمایی می کند.

 

بنا براین واقعیت انقلاب در یک محور یعنی بیان دستاوردها و بیان کارنامه انقلاب اسلامی بعد از 40 سال اما واقعیت انقلاب به دنبال به روایت کلان است روایت کلانی مبتنی بر سیر حرکت انقلاب اسلامی در برابر موانع داخلی و خارجی است.و از این جاست که درگاه امید زایی برای مردم باز میشود و الا بیان دستاوردها بدون چتر روایت کلان امیدزا نیست بلکه دچار تحریف و امید سوزی می شود.

چه هست و چه نیست های جهاد تبیین 1

سخن از گام دوم و شرح  و بسط بیانیه رهبری در آغاز چهل سال دوم انقلاب از جمله محورهای گفت وگو حزب الله در این سالها بوده است.تحلیل گام اول انقلاب، دلالت ها و مدالیل مختلف بیانیه، طرح کلان رهبری، حلقه های میان به عنوان کنشگران اصلی گام از جمله بحث هایی بوده است که در این چند سال تقلاهایی زیادی برای دستیابی بر فهم خرد پشتیبان این گام بوده است.

و در بیانات رهبری که مهم ترین آن در تاریخ 1/3/98 ایراد شد نقشه راه تحقق گام دوم مبتنی به به صحنه آوردن اراده های ایمانی در کانون حرکت انقلاب تشریح و تبیین شد. این که چگونه انقلاب اسلامی در این گام به دنبال استمرار بخشی و تکامل بخشی به نظریه انقلابی خود است و چگونه سعی دارد قیام ملی رقم بزند. و از چه الگوی راهبری پیروی می کند.این بحثه در زمره مباحث سامان دهی وضعیت کنونی نیروها برای رقم زدن عالی ترین نقاط گام تمدن ساز انقلاب اسلامی است.

اما در کنار این بحث باید از نرم افزار این حرکت ملی صحبت بکنیم. و اساسا این حرکت بر اساس چه آبشخوربناست رقم بخورد. و نرم افزار پیش برنده و تسهیل گر این حرکت چیست؟ و اساسا اراده ها در دل چه نرم افزاری ترمیم میشود و به نقطه غیر قابل رسوخ خود می رسند و خلاقیت و ابتکار به جوشش در می آید؟

 

جهاد تبیین با همه عرض و طولش به دنبال رقم زدن اتمسفری است که ساخت ذهنی را هدف گرفته و اراده ها را تا مرز اقدام می آورد. جهاد تبیین جهادی است برای قیام و صرفا تدافعی نیست بلکه توصیه ای است که در دل آن ساخت جدید وتحولی را در عرصه واقع هدف گرفته است. و براساس نظریه حرکت انقلاب گفتمان قدرت زاست و اقتدرا آفرین است.

 

اما سوال این است جوهره جهاد تبیین چیست؟ وقتی سخن از تبیین و روشنگری می شود بناست از چه چیزی سخن بگوییم و چه امر مبهم و مجملی را تبیین کنیم؟ گره هایی ذهنی کجاست و چه نقاطی از ساخت ذهنی انقلابی مردم ایران هدف گرفته شده است؟ آیا در جنگ تبینی نیاز به تبیین همه چیز است؟ گفتمان اراده ساز چیست وقتی سخن از جهاد برای اقدام می کنیم. چه مفادی این اقدام را رقم خواهد زد؟با نگاه  به همه صحبت های رهبری از آغاز طرح بحث جهاد تبیین امروز انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در دو محور باید محاصره تبلیغاتی را بشکند و ایران را به مرز تحول برسد: واقعیت های انقلاب و حقیقت انقلاب.

غنای راهبردی جهاد تبیین

انقلاب اسلامی از ابتدای نهضت تا آن روزی که ارتش برای بیعت با امام حاضر شد؛ تماما با ابزارهای فرهنگی راه خود را پیش برد. کوران حوادث هیچ گاه انقلاب وانقلابیون را مضطرب و خشمگین نکرد؛ تا جواب خون را با خون دهد. امام با شعار آن که گوشت و پوست قدرت بیشتری از توپ و تانک دارد مسیر انقلاب را باز کرد. امام سلاح و مبارزه مسلح را در تنافی با حضور مردم می دانست. سلاح در نگاه امام ابتدا ذهن مردم را هدف می‌گیرد بعد به سراغ شاهنشاه می رود.

 

مبارزه در نگاه انقلاب اسلامی یک سنت و نتیجه جدال های دیالکتیک نیست. تا با استضعاف ناس قیام بر علیه فرعونیان کند، تا طبقه ای بر طبقه دیگر چیره شود و آن طبقه فائق نیز در طول تاریخ مغلوب طبقه دیگر شود. مبارزه در نگاه اسلامی با اراده انسانی آغاز می‌شود.این اراده ثمره سال ها گفتمان سازی از دل تبیین گری های مداوم و مستمر است.

 

تبیین گری راهبرد مبارزاتی اسلامی است و در شرایطی که امکان جهاد نیست تنها راه کار مبارزاتی است. تبیین‌گری در ابتدا ساخت ذهنی مردم را هدف گرفت و در قدم بعد به دنبال تحول ساخت اجتماعی است. تبیین گری تا به آن جا پیش می رود که در شعار و کلمه مردم را به اتحاد می رساند و این اتحاد رمز پیروزی انقلاب است.

میوه آزاد اندیشی

انسان در خویشتن خویش و درجهان خویش زیست می کند. براساس اتمسفر جهان خویش نسبت و مناسبات برقرار می کند و براساس شناختی که از درگاه های مختلف مثل سبک زندگی،دانش، مزاج و… به دست می آورد به تعامل با دیگری می پردازد. گاهی این جهان ها چنان از هم دور می شود که منجر به تضاد و تعارض و جهان های غیر هم سو در یک جامعه میشود. وگاهی این جهان ها چنان با یک دیگر تطابق دارد که منجر به رکود و تحجر در جریانی از جامعه میشود.

 

حال باید چه کرد؟  جهان های واگرا و جهان های غیر همسو هیچ گاه نمی تواند عالمی یکپارچه برای جامعه خلق کند و عزمی وحدت بخش برای آن جمعیت رقم بزند؟ تنها راه گستردن قلمرو جهان هاست. آدمی با اندیشه خود جهان می سازد و به دنیای دیگری سر می زند. هر اندازه این اندیشه براساس پیش فرض ها و تعصبات و فرمانبری‌ها رقم بخورد وضع پریشانی برای فرد رقم خواهد زد. اما اگر اندیشه بال بگسترد و و دل در گروه خویشتن ندهد بلکه دل در گرو حق و حقیقت بدهد و از سوی دیگر سعی بر این داشته باشد  که براساس اسلوبی متین و متقن راه خویش را بازیابد جهانی آدمی گسترده خواهد شد و موجب یک جهانی جامعه انسانی با محوریت حقیقت می شود. جامعه ای که اندیشه  در آن ولید حقیقت است و پویش برای حقیقت صراط مستقیم آن جامعه است.

 

تعریف مذکور در چنین نقطه اقتداری سعی دارد با شیفتگی به حقیقت جامعه خویش را سامان دهد.

 

خود گردانی یا سرگردانی فرهنگ

چندی پیش با تعدادی از مولوی های اهل سنت دیداری داشتم. انقلابی بودند و انقلاب را قبول داشتند و وحدت را مایه پیشرفت و ارتقا ایران می دانستند. بحث که گرم شد که گله ای داشتند از نوع رویکرد به وحدت و وحدتی هم اکنون جمهوری اسلامی در آن می دمد. به نظر ایشان وحدت در سطح هم افزایی اجتماعی تا حدی رقم خورده است اما در سپهر سیاسی ایران این شعار بازتاب داده نمی شود. در تصمیم گیری ها  اهل سنت نقش بسزایی ندارند و سهمی در سبد تصمیمات اصلی کشور برای اهل سنت در نظر گرفته نشده است.

 

مقاله دکتر بهشتی یک برآمده از یک بحران در وضعیت توزیع قدرت براساس فرهنگ های متنوع ایران است این بحران برای ایشان تبدیل به یک مساله شده که چگونه حاکمیت انعکاس خردفرهنگ‌های کشور باشد . و چگونه حاکمیت براساس مشارکت فرهنگ های اقلیمی و باستانی و بومی ایرانی ها اداره شود. این مقاله هر چند در مساله خوب پیش رفته است اما در پاسخ دکتر بهشتی می دهد، در نسبت با مقوله سیاست نیست بلکه سعی دارد با تزریق اقتدار به فرهنگ خود فرهنگ را مدبر اداره کشور بداند. و اساسا سیاست براساس این مقاله برای دکتر بهشتی خود ولید فرهنگ است. و حامل فرهنگ نمی تواند باشد.

ارتداد حکم بدیهی حکومتی و پیشران اندیشه حقیقت جو

شهید مطهری می فرمایند:

ظاهراً [ارتداد] از شؤون حکومت اسلامی است، یعنی از آن جهت که اسلام یک حکومت است و اجتماع به نوبه خود مصالحی دارد. آنجا که حکومت اسلامی نیست، چنین حکمی هم نیست(یادداشتهای استاد مطهری، ج‏2، ص‏316.)

با این نگاه حکم ارتداد حکومتی است شاید بتوان گفت حیث جدلی آن این است که تمامی حکومتها برخورد سنگین با مخالفینی که به سمت سست کردن حکومت اقدام میکنند می پذیرند و امری منطقی است اما اسلامی این موضوع را ازآنجا که بحث دماء است با عنوان ارتداد ضابطه مند کرده وجلوی ظلم و دیکتاتوری را گرفته است؛

از طرفی دیگر به دنبال این است که اندیشه واقعی را نشر دهد لذا با مطرح کردن ارتداد میدان برای نشر اندیشه های حقیقت جو و واقع گرا به شدت باز و سهل الوصول میگردد.