همواری مسیر آزاداندیشی

از آنجایی که برای آزداندیشی باید هزینه داد و حتی اگر به لحاظ بیرونی هم همراهی باشد باز هم باید هزینه‌های درونی داد، به راحتی عموم جامعه به سمت آن نمی‌رود؛ و حتی بعضا نخبگان هم به سمت آن کشیده نمی‌شوند؛ به هر حال وقتی از اندیشه‌های محیطی فاصله گرفته شود، حتی اگر بیان نشود که آن خود یک داستان جدا در باب هزینه دادن دارد، حتی اگر این اندیشه‌ها بروز داده نشود، فاصله‌ای که از رهگذر تفکر از اندیشه‌های محیطی می‌گیرد، همین فاصله موجب سختی و اذیت شخص می‌شود.

البته می‌توان گفت که این اذیت از جنس درد‌های ارزشمند است که خوب است همراه آدمی باشد، مانند درد انسانیت، درد دین، درد مردم و … ولی همین را هم بسیاری حاضر نیستند برای آن هزینه بدهند و متحمل این درد بشوند؛

لذا با توجه به این که جامعه به سمت آن نمی‌رود، برای تحقق و رقم خوردن آن به صورت واقعی و حقیقی در جامعه باید گفتمان آزاداندیشی بر جامعه حاکم باشد؛ برای اینکه از مرحله شعار آزاداندیشی گذر کنیم ناچاریم که دشواری این پدیده را حل کنیم و راهکار گفتمان‌سازی و به طبع فرهنگ‌سازی، از راه‌هایی است که می‌تواند مسیر را برای آزاداندیشی هموار کند.

نقش و وظیفه نخبگان در هدایت فکری جامعه

حضرت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
«لا تصلح عوامّ امّتی إلّا بخواصّها.» قيل:«ما خواصّ امّتك يا رسول اللّه؟» فقال:«خواصّ امّتی أربعة: الملوك، و العلماء، و العبّاد، و التجّار.»
عوام امت مرا جز خواص اصلاح نكند، پرسيدند: خواص چه كسانى هستند؟ فرمود: چهار دسته: سلاطين، علما، عبادت كنندگان، و تجار. (تحریر المواعظ العددیه ، على مشكينى‏ ۳۳۶)
همانگونه که در روایت فوق حضرت ۴ داشته از اقشار جامعه را به عنوان خواص ذکر می کنند و می فرمایند عوام امت به اصلاح این ۴ گروه اصلاح می شوند. این ۴ گروه، دارای ۴ عنصر قدرت، علم، معنویت و ثروت هستند و از طریق جایگاهی که به وسیله این ۴ دارایی کسب کرده اند، در جامعه تأثیر می گذارند.
«نخبگان یک ملّت تأثیر خودشان را در سرنوشت کشورشان آن وقتی میتوانند نشان دهند که آزمایشهای دشوار پیش بیاید.» ۱۳۸۵/۰۸/۱۸
«در آن شرایطی که مردم تحلیل ندارند و به سردرگمی مبتلا می شوند، نخبگان و خواص جامعه هستند، که مردم را از آن شرایط سخت عبور می دهند.»
همچنین «ایجاد یك فكر، یك گفتمان، یك جریان فكری در جامعه، به دست خواص جوامع است؛ به دست اندیشمندان جامعه است؛ آنها هستند كه میتوانند فكر ملتها را به یك سمتی هدایت كنند كه مایه ی نجات ملتها شود؛ همچنان كه خدای نخواسته میتوانند به سمتی ببرند كه مایه ی بدبختی و اسارت و تیره روزی ملتها شود. این دومی متأسفانه در طول هفتاد هشتاد سال اخیر در برخی از كشورها، از جمله در كشور خود ما اتفاق افتاد.» ۱۳۹۱/۰۹/۲۱
اما «بر طبق فرمایش مولای متقیان، آن جایی که بین خواست نخبگان و خواست مردم – عامهی مردم – تعارض وجود دارد، خواست عامه ی مردم مقدم است؛ این همانی است که در نامه ی معروف حضرت و فرمان معروف حضرت به مالک اشتر، به این معنا تصریح شده؛ اما همیشه از این قبیل نیست. گاهی نخبگان نظرات اصلاحیای دارند که بایستی از اینها استفاده کرد.» ۱۳۸۷/۰۶/۰۲
به دلیل این نقش بی بدیل خواص، «هدف و آماج توطئه های دشمن، خواص است.» ۱۳۸۸/۰۷/۰۲
چرا که «شک خواص، پایه ی حرکت صحیح جامعه ی اسلامی را مثل موریانه از بین می برد.» ۱۳۸۸/۰۹/۲۲

اما آخرین نکته ای که در این یادداشت به آن می پردازیم، این است که نخبه باید نخبگی خود را، در خدمت تاریخ، آینده و ملّت خود قرار دهد. «وقتى فهمیدیم که این استعداد نخبگی یا این همّت مطالعه و تحقیق از کجا آمده است، میفهمیم که کجا باید خرج شود، در کجا باید هزینه شود. خداى متعال معیّن فرموده است: هُدًى لِلمُتَّقین. اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون؛ باید انفاق کنید؛ این رزق الهى است به شما، این رزق را باید انفاق کنید. انفاق رزق فقط این نیست که انسان پولى از جیبش در بیاورد و به یک مستمندى بدهد. این رزق بالاترى است، رزق باارزشترى است، انفاق آن هم باارزشتر است، باید این را انفاق کنید. انفاق رزقِ دانش این است که آن را در خدمت جامعه قرار بدهید؛ در خدمت تاریختان، در خدمت آیندهتان، در خدمت ملّتتان قرار بدهید. اینها تکلیف نخبگى را روشن میکند. انفاق این رزق به این است که آن را در راه خدا خرج کنید؛ براى خیر بندگان خدا مصرف کنید. منّتى هم نباید داشت – این را هم به شما عرض بکنیم – درست است که شما این رزقى را که خداى متعال به شما داده، صرف کسانى میکنید که عامّهى مردمند امّا خود شما هم از محصول کار و خدمت عامّه ى مردم به طور دائم برخوردارید دیگر؛ این بده بستان است. همین نانى که شما می خورید، این لباسى که شما می پوشید، این وسیله اى که از آن استفاده می کنید و با آن رفت و آمد می کنید، اینها محصول دست کیست؟ محصول دست همین کسانى است که اسم نخبه روى آنها نیست؛ آنها دارند به شما خدمت می کنند به نوعى؛ شما هم باید به آنها خدمت کنید به نوعى؛ نخبه این است. اگر چنانچه این انفاق انجام گرفت، آنوقت هدایت الهى و کمک الهى هم دنبال آن است. ببینید، در همین آیهى شریفه: هُدًى لِلمُتَّقین؛ این کتاب، به متّقین هدایت اهدا میکند. متّقین چه کسانى هستند؟ همان الَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون. وقتى شما این انفاق را انجام دادید، جزو کسانى هستید که مشمول هدایت الهى خواهید شد؛ این هدایت، هم در زمینهى افزایش نخبگى است، هم در زمینه ى توفیق در نوع هزینه کردن این نخبگى است؛ هدایت می کند خداى متعال. هدایت موجب می شود در هرجایى که خلأیى وجود دارد که شما می توانید آن خلأ را پر کنید، آنجا حضور پیدا خواهید کرد؛ میدان فرق نمی کند.» ۱۳۹۳/۰۷/۳۰

جهت مطالعه بیانات رهبری در مورد نخبگان به این لینک مراجعه کنید :
https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1429

چند سوال از مجلس شورای اسلامی3

7-ترک فعل
????بسیاری از قوانین و لوایح خوب و مفید در مجموعه قوانین کشور وجود دارد که وقت و توان بسیاری از مجموعه حاکمیتی کشور گرفته است لکن عمل نکردن به این قوانین باعث شده که کشور با مشکلات مختلفی رو به رو شود. مشخص است که سازوکار و قوانین موجود برای جلوگیری از ترک فعل مسئولین کافی نیست و نقص دارد. ترک فعل مسئولین متاسفانه در هر سه قوه مصداق دارد و هیچ بخشی از حاکمیت از آن در امان نمانده است. چرا برای الزام به اجرایی شدن این قوانین و مجازات ترک فعل مسئولین قوانین جدیدی که توان بازدارندگی دارند تصویب نمیشود؟
⁉️آیا لازم نیست مجلس تکلیف این قضیه را مشخص کند؟

8-قوانین داخلی مجلس
????ما با نوعی وادادگی در فضای حاکمیتی کشور مواجهیم. تغییر و تحولات اساسی در کشور بر زمین می ماند تا جایی که به نقطه بحران میرسد. در نقطه بحران نیز کار جدی صورت نمیگیرد بلکه فقط در اندازه عبور از بحران تدبیر میکنیم. نظیر وضعیت فضای مجازی که سالها بحث آن زنده بود. مشکلات متعدد امنیتی و اقتصای و فرهنگی و سیاسی به وجود آمد و همین طور موضوع باز بود و کش آمد. سرانجام در زمان اغتشاشات مجبور به فیلتر شدیم. بعد از این همه مشکلی که برایمان ایجاد کرد هنوز یک طرح جامع برای آن نداریم و مشخص نیست فضای مجازی در نهایت چه سرنوشتی خواهد داشت. حتی در همان فیلترینگ نیز کامل عمل نمیکینم و خلاء های طرح را پر نمی کنیم. به راحتی میتوان فیلترشکن خرید! حتی برای حساب های بانکی که اقدام به فروش آن و کسب درآمد کرده اند نیز ممانعتی نداریم.
مقایسه کنیم با اقدام مشابه آمریکا در مورد سکوی «تیک تاک» که برای امنیت ملی آنها خطراتی ایجاد کرده بود. به سرعت با آن برخورد کردند و برای استفاده از فیلتر شکن نیز قوانین سخت گیرانه ای وضع کردند.
ما با نوعی وادادگی مواجهیم

اگر این 8 موردی که ذکر شد و موارد فراوانی از این دست نمی توانند در مجلس به نتیجه برسند، اساسا مجلسی که نمی تواند برای مسائل اساسی جامعه ریل گذاری کند به چه درد میخورد؟ اگر میتوانند به نتیجه برسند ولی سازو کار مجلس به نحوی ست که سرعت تصمیم گیری در این موارد اساسی در آن کند است و از همین ناحیه آسیب های زیادی به ما می رسد، آیا نباید سازو کار داخلی مجلس تغییر کند، به نحوی که بتواند با تحولات اساسی ایران که رهبری تقاضای آن را دارند همراهی کند و بلکه پیش رو باشد؟
وقتی این اصلاحات صورت نگیرد باعث میشود مجلس از جایگاه اصلی خود خارج شود و گرایش به شورای های عالی و سازوکار هایی نظیر جلسه سران قوا برای حل مسئله افزایش پیدا کند.
⁉️آیا لازم نیست مجلس تکلیف این قضیه را مشخص کند؟

عاقبت به خیری 2

بسم الله الرحمن الرحیم

اساسا عاقبت را می توان به نوعی پیش بینی کرد؟ و یا استشمامی از آن داشت؟

شاید پاسخ منفی باشد، و برای آن بتوان شواهد قابل توجهی ارائه کرد، مثلا منقول است که حضرت امیرالمومنین(ع) نگران عاقبت به خیری خویش بوده اند و در زمانی که پیغمبر اکرم(ص) در مورد کسی که ایشان را به قتل میرساند با ایشان صحیت میکنند، سوال ایشان از پیامبر(ص) چیزی به این مضمون است که آیا در آن زمان من در طریق حق هستم؟

و شاید حتی عبارت «فزت ورب الکعبه» نیز دلالت بر رفع نگرانی ایشان با وقوع شهادتشان داشته باشد.

و یا شاید اینکه منقول است حضرت علی اکبر(ع) در هنگام خروج از مدینه وقتی پدرشان(ع) آیه ی استرجاع تلاوت میکنند از ایشان میپرسند چرا این آیه را تلاوت کردید و ایشان از اینکه این سفر منتهی به قتلشان خواهد شد خبر میدهند، سپس حضرت علی اکبر ع عرض میکنند «اولسنا علی الحق؟» نیز اشعار به همین مطلب داشته باشد.

اما چگونه میتوان تلاش کرد تا از عاقبت به شری مصون ماند؟ محافظت بر بودن در طریق مطلوب چگونه است؟
عاقبت به خیری شامل هر نوع بودن در طریق حق میشود؟ یا مثلا حتی تنزل هم میتواند مصداق عدم عاقبت به خیری باشد؟
در لسان عرف به چه پایانی عاقبت به خیری و به چه پایانی عاقبت به شری گفته میشود؟

آزاداندیشی، یک فرهنگ عمومی یا یک ملاحظه نخبگانی ؟

بعد از مطالعه گزارشی از “نظام نامه هیئت حمایت از کرسی های آزاداندیشی” که در کتاب “آزاداندیشی در ساخت تفکر” ذکر شده بود، نکاتی به نظر رسید که در زیر ذکر میشود :
1- یک نکته قوت آن است که دقت های فوق العاده ای در تنظیم متن آئین نامه ها صورت گرفته و سعی شده تا تمام ریزه کاری های مطلوب به نوعی در آئین نامه ها بگنجند. معنا و مفهوم آزاداندیشی و جایگاه آن نیز به خوبی در بند های آئین نامه ها گنجانده شده است.
2- یک نکته دیگر فضای علمی و نخبگانی متن است. این مطلب از آن جهت که نگاه را روی نخبگان متمرکز میکند هوشمندانه و شایسته است، زیرا تا نخبگان یا لااقل بخشی از نخبگان یک جامعه پای کار یک گفتمان نباشند، عملیاتی نخواهد شد.
اما با ملاحظه دو نکته این مطلب نقطه ضعف بشمار خواهد رفت :
نخست آن که هیچ مرکزی عهده دار نشر آزاداندیشی بین عامه مردم نیست. وزارت علوم مخاطب مخصوص خودش را دارد و حوزه های علمیه نیز به همین ترتیب. هیئت حمایت نیز همان دو قشر نخبگان و اساتید و نظریه پردازان حوزوی و دانشگاهی را مخاطب آزاداندیشی قرار داده و برای ایشان آئین نامه طرح نموده است.
البته شاید گفته شود که این از آن باب است که اگر نخبگان قوم پای در عرصه آزاداندیشی بگذارند عموم جامعه نیز متاثر از ایشان، آرام آرام اینگونه خواهد شد.
نکته دوم : تبعیت مردم از نخبگان خود به خود اتفاق نمی افتد. باید عزم و اراده ای در نخبگان نباشد، عزم و اراده نیز پس از شناخت و معرفت پدید می آید. شاید لازم بود تا بجای اینکه نخبگان را مجری ایده آزاداندیشی در نظر بگیریم، لااقل گروهی از آنان را گفتمان ساز و به نوعی مبلغ آزاداندیشی بدانیم و همچنین فحوای آزاداندیشی را برای آنها واضح کنیم. فرهنگ جامعه ممکن است در حوزه و دانشگاه تولید شود، اما آنچه توسط گروهی فهم شده و فقط در حوزه و دانشگاه مصرف میشود هرگز فرهنگ جامعه نیست و نخواهد بود.

منطق بعنوان تنها معیار آزاداندیشی

آزاداندیشی را مساوی با رهایی از هرگونه قید و محدودیت و چارچوب به جز عقل و منطق دانستیم.
طبیعتا گفتگوها و پویش های فکری فراوانی را نیز در موضع قبل از این تعریف و زمینه های آن و همچنین در موضع پس از ان تعریف و نتایج و ثمرات آن میتوان به راه انداخت.
اما پس از تعریف، و پس از اذعان به حسن و مطلوبیت آزاداندیشی، پرسش دیگری در مقام عینیت مطرح خواهد شد ؟
آیا اساسا هر موضوعی صلاحیت اینکه مورد آزاداندیشی قرار بگیرد دارد ؟ به عبارت دیگر میتوان گفت بعضی موضوعات شأن آزاداندیشی دارند و برخی دیگر اینطور نیستند ؟ آیا در انتخاب موضوع برای آزاداندیشی آزاد هستیم یا اینکه اینجا قواعد محدود کننده ای وجود دارد ؟
پاسخ ابتدایی که به ذهن میرسد این است که با توجه به تعریف ما، در این مقام نباید هیچ محدودیتی وجود داشته باشد، زیرا ما تنها قیدی که برای اندیشه به رسمیت شناخته ایم، تبعیت از منطق بود. منطق نیز در مقام اندیشه چیزی جز ملاحظات روشی جهت جلوگیری از مغالطه ارائه نمیکند و در مقام انتخاب موضوع اندیشه علی الظاهر پیشنهادی ندارد !
اما دقیق تر این است که بگوییم خود فرایند انتخاب موضوع نیز اندیشه است. علاوه بر آن نه منطق و نه اندیشه هیچکدام منحصر به قواعد برهان نیستند. منطق برای صناعات بشری خمسه قواعد ارائه میکند و به نظر میرسد خطابات و جدل نیز همراه با برهان در دایره اندیشه وارد شوند.
اساسا با همین توضیح است که پای اندیشه به فراتر از برهان باز میشود و تفاوت خود با فلسفه را نشان میدهد.
در نتیجه فرایند تائید صلاحیت موضوعات آزاداندیشی میتواند بصورت منطقی پیش برود و این منطق لااقل استدلال های جدلی را نیز داخل در موضوعات دارای شأن اندیشه مینماید.
درباره روش اندیشه نیز همین مطالب را میتوان تکرار کرد و اذعان نمود که روش اندیشه اعم است از روش برهان و جدل و بلکه مواردی دیگر
لذا در مقام آزاداندیشی که مقید به منطق است میتوان مشهورات را نیز دارای حجیت دانست.
اگر مشهورات را بعنوان بخشی عمده از روش آزاداندیشی بشمار بیاوریم، فضای آزاداندیشی دگرگون خواهد شد و ثمرات متنوعی را میتوانیم مشاهده کنیم.
یکی از این ثمرات این است که میتوان گفت: میشود آزاداندیش بود و در عین حال تقلید نمود زیرا کسب تخصص مانع روند روزمره زندگی فرد خواهد شد. گفتن این گزاره هم خارج از چارچوب آزاداندیشی نیست.

حفاظت شده: ظهور اسم آزاداندیشی

این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید:

آزاد اندیشی پدیده‌ای گفتمان‌ساز!

بسم الله الرحمن الرحیم
آزاد اندیشی پدیده‌ای گفتمان‌ساز
برای ما فرهنگ پدیده ای بسیار جدی است. شاید برای کسانی که دغدغه اجتماعی دارند مهم ترین مسئله است. بقول حضرت آقا فرهنگ مانند اکسیژن است و در آن تنفس میکنیم. فرهنگ برای انقلاب ما اصالت دارد. در واقع ما از تمام ظرفیت های سیاسی، اقتصادی و امنیتی و … استفاده می کنیم تا فرهنگ را بهبود بخشیم.
یکی از بهترین راه ها و روش های فرهنگ سازی ایجاد گفتمان است. در واقع یکی از قاهرترین مسیرهای فرهنگ سازی، گفتمان سازی ست. ما با ایجاد یک گفتمان قدمی بزرگ برای تبدیل شدن آن موضوع به فرهنگ عمومی برداشته ایم. اما گفتمان سازی در یک موضوع و اینکه یک معرفت را تبدیل به مطالبه و زمزمه در بین مردم کاری بسیار زمان بر و پر زحمت است.
زمان بر بودن و پرمشغله بودن گفتمان سازی نشان از آماده نبودن بستر برای این پدیده می باشد. به نظر یکی از بهترین و شاید بهترین بستری که می توان در آن گفتمان سازی کرد زمانی ست که آزاداندیشی بین مردم تبدیل به گفتمان شده باشد. در بستر آزاداندیشی و حقیقت طلبی گفتمان سازی بسیار راحت تر و سهل تر است چرا که مردم دنبال حقیقت هستند و این حقیقت است که جلوه گری می کند.

نخبگی و فرهنگ سازی

بسم الله الرحمن الرحیم

گاهی حوادث فرهنگ میسازند
گاهی اقشار کمتر تاثیرگذار با انجام یک سری اعمال در طول مدت مثلا ده سال یک مساله را تبدیل به فرهنگ میکنند مثلا جشن تکلیف میگیرند

لزوما هم حضور نخبگان و پیشتازی نخبگان در آن نیست…

اماطبیعت فرهنگ سازی چگونه است؟ نقش آفرینی نخبگان در فرهنگ سازی چیست و چه میزان است؟

در فرمایش استاد آمده است که «برای شکل گیری یک فرهنگ باید نخبگان جامعه تصمیم قاطعی درباره ی مرتبت آن و میزان نیاز جامعه به آن بگیرند.»

در این میان دقت در تعریف نخبه هم مساله ی مهمی است.

به نظر میرسد نخبگی مورد نیاز برای فرهنگ سازی تناسب زیادی با سطح کار فرهنگی مد نظر دارد؛ کار فرهنگی در سطح ملی با کار فرهنگی در سطوح دیگر بالطبع و بالتبع سطوح متفاوتی از نخبگی را طلب میکند. اما اگر محل بحث ما در مورد اقدامات فرهنگی در سطح ملی است پس باید گفت نخبه فرهنگی کسی است که بتواند از منظر صلاحدیدهای اندیشه ی اجتماعی و اندیشه ی راهبردی و با اشراف کافی بر صحنه (ی فرهنگی و…) یک تشخیص بدهد و آن را توصیه و تجویز کند. ( به همین نسبت، صلاحدیدهای مورد نیاز برای کارهایی در سطوح خرد تر نیز لازم هستند)