چند سوال از مجلس شورای اسلامی

[Forwarded from مشق شب]
????چند سوال از #مجلس_شورای_اسلامی:

از حداقل ترین حقوق مردم در جامعه اسلامی این است از روند اداره کشور، عملکرد مسئولان و نمایندگان، طرح های و برنامه هایی که برای کشور تدوین می شود و…. با خبر باشند.
لکن با وجود اینکه در عصری قرار داریم که اطلاع رسانی نقش مهمی در زندگی بشر دارد، مدتهاست در مورد سرنوشت طرح های مختلف و یا معضلات مختلفی که کشور با آنها درگیر است از نمایندگان مجلس و به خصوص شخص رئیس محترم آن، جناب آقای #قالیباف سوالاتی داریم که جواب آن را نمی یابیم. اکنون که نزدیک انتخابات است و روند امور مجلس شتاب گرفته و وزیری را نیز استیضاح کرده اند، خوب است دوباره این سوالات مطرح شود شاید اذهان جامعه پاسخ های قانع کننده ای دریافت کردند:

1-ساماندهی وضعیت_مد و لباس
????وضعیت مد و لباس در مدلینگ ها، تولیدی ها و فروشگاه و… وضعیت مناسبی نیست. واردکنندگان هر نوع لباسی را وارد میکنند و تولید کنندگان نیز هر مدلی را آزادانه تولید و ترویج مینمایند. کار به جایی رسیده که مدل ها از عدم سازگاری با هویت ایرانی و اسلامی، به ضدیت با این هویت و حتی به ضدیت با هویت انسانی رسیده اند. در این میان وضعیت قاچاق پوشاک که دیگر جای خود دارد.
یکی از طرح ها کد دار کردن کالا بود که مشخص میکند هر کالایی را چه کسی تولید کرده است یا وارد کرده است. با این روش هم جلوی فروش آزادانه قاچاق گرفته می شد و هم جلوی ترویج مدل های ضد هویت ایرانی و اسلامی.
اگر این طرح هم مطلوب نبود لازم بود طرح دیگری را تصویب میکردند که مجبور نباشیم در کف خیابان با صحنه های زننده مواجه شویم و همه چیز را از پلیس مطالبه کنیم که در مرحله نهایی با مردمی که این لباس ها را مصرف میکنند برخورد کند.
⁉️آیا لازم نیست مجلس تکلیف این قضیه را مشخص کند؟

2- تولیدات فرهنگی صوتی و تصویری
????مدت هاست که شبکه نمایش خانگی بدون صاحب رها شده است. بستر های فرهنگ سازی که به راحتی میتوانند برای جامعه به خصوص قشر جوان هویت و شخصیت و سبک زندگی بسازند به حال خود رها شده اند. به هرکسی بگویید که انقلاب ما که بزرگترین سخنش فرهنگ است و اساسا انقلاب فرهنگی است، اینگونه فضای فرهنگی اش واداده است و حاکمیت حتی نظارت های حداقلی خود را معطل گذاشته است، یقینا از تعجب…….
مسئول نظارت بر شبکه نمایش خانگی مشخص نیست و دعوا بین ساترا و وزارت ارشاد ادامه دارد. در این میان مجلس شورای اسلامی ست که میتواند تکلیف این قضیه را مشخص کند لکن با کمال تعجب می بینیم که اطرافیان آقای رئیس محترم مجلس در دعوای قدیمی خود با جناب جلیلی هستند و از این خوشحالند که دست صدا و سیما قطع شده است و نتوانسته است حق نظارت بر شبکه نمایش خانگی را اخذ کند. در همین حال که اینان مشغول بازی های سیاسی خود هستند، این شبکه ها به غول هایی تبدیل شده اند که بیش از صدا و سیما فیلم می سازند و در فرهنگ جامعه دارند نقش جدی ایفا میکنند.
⁉️آیا لازم نیست مجلس تکلیف این قضیه را مشخص کند؟

3-فضای مجازی
????آسیب های جدی که بر اثر انفعال حاکمیتی در زمینه فضای مجازی به کشور وارد شده، مدت هاست بحث افکار عمومی کشور و نمایندگان مجلس بوده است. اکثر کشور ها برای مدیریت و کنترل فضای مجازی قوانین سفت و سختی دارند و در زمینه اعمال حاکمیت خود هیچ تعارفی با این سکوها ندارند. مخصوصا کشورهایی که خود سازنده ی این بستر ها هستند.
سرنوشت بررسی ها برای اینکه جمهوری اسلامی نیز مثل سایر کشور ها بتواند در این فضا اعمال حاکمیت کند و خلاء های قانونی رفع شود، به کجا رسید؟ چرا طرح و قانونی در این زمینه مصوب نشده است تا بر اساس آن، این حیطه مهم از زندگی بشر که امنیت و اقتصاد و فرهنگ و سیاست جامعه، همگی به آن وابسته است تحت حاکمیت حکومت در آید؟
وضعیت فضای مجازی و مدیریت اذهان جامعه باید سامان یابد و همانطور که در فضای حقیقی با پیروزی انقلاب اسلامی حاکمیت را از طاغوت گرفتیم و جامعه توحیدی را تشکیل دادیم، در فضای مجازی نیز باید از سلطه و حاکمیت طاغوت جلوگیری شود. به خصوص اکنون که بر همگان دست داشتن سکو ها در تهدیدات امنیتی و فرهنگی و هویتی واضح گشته و مشخص شده است که اساسا برای جهت دهی به افکار و سبک زندگی مردم برنامه های مفصلی دارند. چگونه ممکن است حکومتی این حیطه حاکمیتی را تحت حکومت خود نگیرد و بتواند حکومت کند و مردم خود را به سعادت برساند؟
⁉️آیا لازم نیست مجلس تکلیف این قضیه را مشخص کند؟

(ادامه دارد)

معلولیت یا علیت آزاد اندیشی

آزاد اندیشی خود مطالبه عمومی و فراگیر جامعه است یا فرهنگی است که جامعه بر اساس آن در مواقف متعدد باید سلوک کند؟ آیا اساسا پدیده آزاد اندیشی خود می تواند به عنوان خواست یک جامعه  مورد تقاضا و مطالبه قرار بگیرد؟ و به عنوان چتر معرفتی در ذهنیت اجتماعی دیگر معانی وپدیده ها را سامان بخشد؟ یا آزاد اندیشی پدیده ای است که براساس حرکت اجتماعی وقتی انسداد های اجتماعی از گشوده می شود و موانع حرکت برداشته میشود یا برای رسیدن به غایت حرکت اجتماعی رقم می خورد آزاد اندیشی محقق میشود؟  به عبارت دیگر آیا آزاد اندیشی خود مطالبه ای است که دیگر مطلوب های جامعه را رقم می زند یا در سایه مطالبات دیگر جامعه از قید و بند هایی که مانع در سلوک به سمت آن غایت در آن مرحله است محقق میشود؟

حفاظت شده: تامل 5

این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید:

حفاظت شده: تامل 4

این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید:

حفاظت شده: تامل 3

این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید:

حفاظت شده: تامل 2

این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید:

حفاظت شده: تاملی پیرامون مغزای این آزاداندیشی

این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید:

نظر بزرگان آزاد اندیشی و در بند خود بودن

بسم الله الرحمن الرحیم

دوستی در مباحثه ای، آزاد اندیشی شخصی را مورد مناقشه قرار میداد چرا که او به نظر بزرگی توجه کرده بود! میگفت ما آزاد اندیشیم و اینکه فلان بزرگ فلان حرف را زده است شانیتی در اندیشه ی ما ندارد…

در پاسخ به آن عزیز چنین نگاشتم:
آزاد اندیش که از بزرگی اساتید عبور نمیکند که!

بزرگی اساتید، حظی از حقیقت را با خودش می آورد پشت حرف!

من فقیه آزاد اندیشی را دیدم که علیرغم تفاوت مشرب فقهی اش با امام، در مساله ای چون امام نظری غیر از استشمام او داده بود متامل و متوقف شده بود.

میگفت فقیهی مثل امام “این” را فهمیده، چطور راحت عبور کنم؟

علامه حسنزاده میفرمودند در شبهه ی جانکاهی که در مورد مساله ای داشتم، با خودم فکر کردم دیدم اگر امر دائر باشد بین اینکه من درست میفهمم یا خواجه نصیر؟ من درست میفهمم یا شیخ الرئیس؟ من درست میفهمم یا صدرالمتالهین؟ دیدم معلوم است که آنها درست میفهمند [و از شبهه عبور کردم‌].
این کار ایشان و این استدلال ایشان اندیشیدن است! سبک و سنگین کردن نسبت قدرت دو پرادزنده در بررسی یک مساله و …

اینکه من آزاد اندیشم پس کاری به بزرگی قائل یک حرف ندارم و فقط به حرف کار دارم، حرف درستی‌نیست و این میل لازمه ی آزاداندیشی نیست.

القصه اینکه تعبد یکی از احکام قطعی الحدوث آزاد اندیشی است. و هکذا عدم‌عبور از قول قائل بزرگ.

چرا حتما باید خودم به همه چیز برسم؟

بالجمله این حرف کلی که آزاد اندیش کاری به بزرگی قائل یک‌قول ندارد درست نیست.
و ای بسا آزادی نیست، بلکه در بند خود بودن است…

 

چرا نباید آزاداندیش کافر شود ؟!

اگرچه تعاریف متفاوت و متنوعی از “آزاداندیشی” تاکنون ارائه شده است، اما دست کم میتوان قدر متیقنی را در میان همه این تعاریف جستجو نمود که آن هم رهایی از قیود و محدودیت ها در ساحت اندیشه است.
آزاداندیشی یعنی من هنگام اندیشیدن، محدود به آموزش هایی که محیط به من داده نباشم. محدود به هنجارهایی که جامعه و رسانه ها ساخته اند نباشم. اندیشه من تنها بدنبال فهم حقایق باشد نه انچه مقبول دیگری است و نه حتی آنچه مقبول خود من است. آزاداندیشی یعنی از عقاید و عادات شخصی خود نیز رها شدن و با مرکب اندیشه به سوی حقیقت تاختن.
اما ظاهر امر آن است که عده ای یا نمیخواهند آزاداندیش به مقصد حقایق برسد یا از او میخواهند که حقایق خودیافته اش را کتمان کند.
مقام معظم رهبری علاوه بر تشویق به آزاداندیشی و اصرار بر آن ، همچنین تاکید فرموده اند که آزاداندیشی نباید به کفرگویی یا به بی احترامی بیانجامد.
حال اگر فارغ از همه مقبولات فردی و اجتماعی، تفکر آزادنه فردی بدانجا رسید که برای خداوند متعال شریک قائل شود، یا اگر نتیجه تفکرات آزاداندیشانه فردی بشود حسن بی احترامی به یک قشر خاص، چرا این آزاداندیشی دیگر برای ایشان ارزشمند نیست ؟ آیا ایشان آزاداندیشی را صرفا تا جایی که به عقاید اسلامی آسیبی نزند میپذیرند ؟ این که بیشتر از آزاداندیشی، به بستن پای اندیشه شباهت دارد !
ماجرا آن هنگام عجیب تر میشود که چنین وضعیتی را نه از سوی دینداران بنیادگرا، که از سوی برخی لیبرال ها هم مشاهده کنیم ! آنها نیز اجازه آزاداندیشی در هر موضوع و با هر نتیجه ای را نمیدهند. بماند که اساسا روش تبلیغات جهان لیبرال سرمایه داری قاتل خونین اندیشه و به تبع آزاداندیشی در میان بنی بشر است.
اما آیا آزاداندیشی حامی دارد ؟ چرا همه دارند آزاداندیشی را خراب میکنند ؟
در پاسخ به این پرسش به دو گونه پاسخ میتوان پرداخت :
1- پاسخ در ساحت اندیشه : تفکیک آزاداندیشی در حوزه عقل نظری و عقل عملی ( هست و نیست ها و بایدها و نباید ها ) و تفاوت های این دو
2- پاسخ در ساحت زندگی :
انسان موجودی با ابعاد فراوان است. او علاوه بر نیاز به فهم حقیقت، به امنیت، به آرامش خیال، به خوراک و پوشاک، به روابط اجتماعی، به جامعه علمی، و از همه مهمتر به اعتقاد و پایگاه فکری نیز نیاز دارد. این نیاز های متنوع و ده ها نیاز دیگر که میتوان احصا نمود، منظومه ای از ارزش ها را برای او میسازد. این منظومه ارزشی هرگز ایستا نیست و در هر عصر و مصری و بسته به موضوع اندیشه آرایش مخصوص خود را میگیرد.
آزاداندیشی بعنوان یک ارزش را باید در منظومه ارزشهای هر فرد در نظر گرفت. گاهی یک عامل ممکن است، عامل دیگر منظومه را نادیده بگیرد و گاهی ممکن است کار بالعکس شود و این دقیقا به شرایط هر موقعیت وابسته است.